خلاصه داستان: این بار جان ویک از رهبرانی که به او خیانت کرده اند و خواهان مرگ او بودند بسیار عصبانی است و با کمک دوستی که در نبرد قبلی مجروح شده بود با افرادی روبرو می شود که تنها هدفشان کشتن اوست. و انتقام بگیرد اما...
خلاصه داستان: در این قسمت جان ویک بعد از کشتن یکی از اعضای انجمن بینالمللی قاتلین یعنی سانتینو د آنتونیو در هتل کنتیننتال، هنوز هم در حال فرار است. این در حالی است که یک قرارداد بینالمللی ۱۴ میلیون دلاری برای کشتن او تنظیم شده و جان هم به خاطر زیر پا گذاشتن قوانین هتل کنتیننتال، نمیتواند از خدمات و سرویسهای این هتل در هیچکجای دنیا استفاده کند. این موضوع باعث شده که بی رحمترین قاتلان دنیا از زن و مرد در هر گوشه منتظر جان ویک باشند تا او را نابود کنند و جایزه خود را بگیرند. در این میان، جان ویک از یکی از دوستان نزدیکش به نام سوفیا که او هم یک آدمکش حرفه ای و ماهر است، کمک میگیرد تا بتواند از نیویورک خارج شود…
خلاصه داستان: جان ویک یک آدم کش حرفه ای است که پس از مرگ همسرش از شغل آدم کشی بیرون آمده است اما پس از حمله به منزلش و سرقت ماشین و کشتن سگ خانگی اش او دوباره دست به اسلحه می برد تا برای انتقامی خونین بپاخیزد، جان ویک در این مسیر با یکی از سردسته های خلافکاران و دوست قدیمی اش به نام مارکوس باید مقابله کند و …