خلاصه داستان: این در مورد برادر بزرگ خانواده ای به نام بایجان است که از ازدواج اجتناب می کند زیرا فکر می کند ممکن است در خانواده بزرگش ناهماهنگی وجود داشته باشد. حالا خواهر و برادرهای او که قبلاً ازدواج کرده اند، با هم همکاری می کنند تا یک شریک زندگی مناسب برای بایجان پیدا کنند، اما...
خلاصه داستان: داستان درباره مردی به نام رادران است که در تلاش است تا پول و موفقیت پیدا کند. در همین حین او با نامزدش نیتا سفری هیجان انگیز و عاشقانه را آغاز می کند و سعی می کند مدتی را با خوشی سپری کند. اما وقتی در بین راه در مسافرخانه ای عجیب به نام واسانتا مولایی توقف می کنند، چیزهای عجیبی همه چیز را تغییر می دهد و…
خلاصه داستان: داستان درباره یک پلیس سرسخت به نام شیوا کومار است که بسیاری از پرونده های افراد گمشده را حل کرده است. در همین حال، پس از یک تصادف بد، شیوا همسرش آپارنا و دخترش لاکی را در بیمارستان بستری می کند، اما روز بعد متوجه می شود که آنها آنجا نیستند. حال باید دید که آیا شیوا حتی اگر از یک بیماری جدی رنج می برد، می تواند این معما را حل کند یا خیر.
خلاصه داستان: پس از ازدواج بی و توماس، آنها رمانی تحسین شده بر اساس ماجراهای پیتر و دوستانش منتشر می کنند. حالا پیتر که احساس می‌کند هر کسی که این کتاب را می‌خواند او را موجودی شیطانی می‌داند، تصمیم می‌گیرد پس از سفر توماس و بای، نقشه‌ای برای فرار اجرا کند و....
سانسور شده
زیرنویس فارسی
جزو ۲۵۰ فیلم برتر با رتبه 84
خلاصه داستان: دو دوست به دنبال دوست دانشگاهی خود "رانچو" هستند. در این مدت آنها خاطرات شیرینی که با رانچو داشتند را به یاد می آورند که باعث شد در مورد همه چیز متفاوت فکر کنند و به همین دلیل اطرافیان آنها را احمق خطاب می کردند…
خلاصه داستان: درباره مردی به نام آرجون شرگال (با بازی جان آبراهام) است که در جریان یک حمله تروریستی مجروح شده و کاملاً فلج شده است. در همین حال، آرجون اعتراف می کند که برای بهبود مهارت های خود با کمک رباتیک و هوش مصنوعی و مبارزه با تروریست ها در مواقع ضروری، آزمایش دولتی به نام پروژه ابر سرباز را انجام داده است، اما .. .
خلاصه داستان: داستان در مورد یک جوان روستایی شجاع و نترس به نام کارنان است که سعی می کند از حقوق روستاییان خود دفاع کند و گروه های طایفه حاکم را که می خواهند با کمک پلیس روستای آنها را تصرف کنند سرکوب کند و…
خلاصه داستان: داستان درباره مردی به نام آناند است که با این باور که همسرش مرده است، فرزند تازه متولد شده خود را به زنی به نام یاشودا می دهد که شوهر و نوزاد خود را در تصادفی از دست داده است. اما وقتی آناند سال‌ها بعد متوجه می‌شود که همسرش هنوز زنده است، خود را بر سر دوراهی می‌بیند و…
خلاصه داستان: انشیکا، همسر مردی به نام ویوان آهوجا، پس از سکته قلبی در بیمارستان بستری است. چند روز بعد، زمانی که انیشکا در آستانه ترخیص از بیمارستان بود، گروهی از تروریست ها به رهبری ساجو سولانکی به بیمارستان حمله کردند و انیشکا و چند نفر دیگر را به گروگان گرفتند. ویوان اکنون با پلیس همکاری می کند تا همسر و دیگر گروگان ها را از دست مهاجمان نجات دهد.
