خلاصه داستان: گروهی عجیب متشکل از پلیس ها، مجرمان، توریست ها و نوجوانان در جنگلی در جورجیا گرد هم می آیند، جایی که یک خرس سیاه بزرگ پس از خوردن ناخواسته کوکائین به یک جنایت قاتل می پردازد.
خلاصه داستان: مردی مصمم است در مسابقه سالانه تزئین کریسمس برنده شود. او با یک جن معامله می کند تا به او کمک کند برنده شود - و الف طلسمی را انجام می دهد که 12 روز کریسمس را زنده می کند و هرج و مرج غیر منتظره را به ارمغان می آورد ...
خلاصه داستان: یک مامور سابق نیروهای ویژه برای محافظت از یک روزنامه نگار در حالی که با یک دیکتاتور مصاحبه می کند کار می کند، اما یک کودتای نظامی در میان مصاحبه اتفاق می افتد و آنها را مجبور می کنند به جنگل فرار کنند و در آنجا ...
خلاصه داستان: کورا مادری است که پس از ناپدید شدن پسر کوچکش با احساس گناه دست و پنجه نرم می کند. حالا، پنج سال پس از این حادثه، کورا باید با یک پیشنهاد عجیب روبرو شود. برای پی بردن به حقیقت در مورد آنچه اتفاق افتاده است. اما برای افشای حقیقت باید بهای هولناکی بپردازد و...
خلاصه داستان: شیوع یک ویروس کشنده باعث تعطیلی یک بیمارستان می شود. اکنون افراد مختلف آسیب دیده از این بحران باید با سیل انتخاب های دردناک و غیرمنتظره روبرو شوند و...
خلاصه داستان: از دهه 1940 تا 1980، عمدتاً در فرانسه اتفاق می افتد و درباره یکی از مهمترین درگیری های اقتصادی قرن گذشته است، فردی به نام لوسیو اورتوبیا و...
خلاصه داستان: پس از شنیدن خبر مرگ مشکوک برادر بزرگترش به نام سوباش، ماموری به نام جای واردان از سرویس اطلاعاتی هند، مأموریتی را شروع میکند تا علت مرگ او را کشف کند. اما او به زودی با یک توطئه بزرگ مواجه می شود که تمام زندگی و کشورش را در معرض خطر قرار میدهد و مجبور میشود از هرج و مرجها وضعیفی که به کشورش تهدید می کند، محافظت کند و...
خلاصه داستان: مردی به نام تیجی بالانتاین صاحب کافه ای به نام بلوط پیر در روستایی در شمال شرقی انگلستان است. تیجی بالانتاین مصمم است کافه خود را مانند همیشه موفق نگه دارد و آن را به عنوان یک مکان عمومی در شهر که مردم در آن ملاقات می کنند، حفظ کند. اما زمانی که پناهجویان سوری در شهر مستقر می شوند، مشکلات در شهر بیشتر می شود، اما این بار بالانتین با یکی از پناهندگان به نام یارا رابطه دوستانه برقرار می کند و ...
خلاصه داستان: داستان در آینده، درباره دختری 15 ساله به نام لرا آرابوا است که با خانواده اش در ولادی وستوک زندگی می کند. پدر لرا سال ها در ایستگاه فضایی میرا کار می کرد و برای مدت طولانی فقط با دخترش از طریق تلفن در تماس بود. در همین حال، وقتی یک شهاب سنگ به طور غیرمنتظره ای شهر را ویران می کند، پدر لرا راه های هوشمندانه ای برای برقراری ارتباط با دخترش از ایستگاه فضایی پیدا می کند. در نهایت لرا تصمیم می گیرد شهر را از نابودی کامل نجات دهد، اما...