خلاصه داستان: یک تیم عملیات ویژه توسط خلبانان زبده رهبری می شود که به آنها دستور داده شده تا جت های جنگنده جدید را آزمایش کنند، اما در این پرواز آزمایشی شجاعت و مهارت آنها مورد آزمایش قرار می گیرد و…
خلاصه داستان: مرد جوانی به نام هری بود که به یک خانه روستایی خلوت رفت. در همین حال، هنگامی که هری به اشتباه به عنوان یک تروریست تحت تعقیب در شبکه های اجتماعی شناسایی می شود، تهدیدات آنلاین منجر به حمله به خانه او می شود. اکنون هری باید با مهاجمان خود روبرو شود و برای فرار از اتهامات نادرست برای جان خود بجنگد، اما…
خلاصه داستان: براین آدامز، یک زن جوان است که به دنبال آرامش، از جامعه فاصله میگیرد و به خانهی بزرگ خود باز میگردد. اما یک شب، صدایی عجیب و غریب او را از خواب بیدار میکند و او با موجوداتی فرازمینی روبرو میشود که آیندهاش تهدید کردهاند و او را مجبور به کنار آمدن با گذشتهاش میکنند.
خلاصه داستان: هنگامی که دختری جوان به نام رن پیپر احساس میکند او و دوستانش از هم فاصله گرفتهاند، تصمیم میگیرد با یک دروغ مصلحتی کوچک، دوستانش را کنار هم نگه دارد، اما به زودی این دروغ کوچک به یک فاجعه بزرگ تبدیل میشود و…
خلاصه داستان: بر اساس یک داستان واقعی، داستان پسر جوانی به نام ریکی هیل است که در تلاش برای تبدیل شدن به یک بازیکن بیسبال در لیگ برتر، بر یک ناتوانی جسمی غلبه می کند و رابطه خود را با پدرش ترمیم می کند.
خلاصه داستان: خدمه یک کشتی تجاری به نام دیمتر سعی می کنند از یک سفر دریایی جان سالم به در ببرند و هر روز با خون آشامی وحشتناکی به نام دراکولا روبرو می شوند. بالاخره وقتی کشتی به بندر ویتبی می رسد، اثری از خدمه نیست...
خلاصه داستان: یک راننده کامیون مسابقه ای به نام راجر بود که همه چیز را از دست داد. در همین حین، راجر پیشنهادی وسوسه انگیز اما خطرناک دریافت می کند تا راننده گروهی از دزدها باشد و به آنها کمک کند تا فرار کنند، اما...
خلاصه داستان: این بر اساس تجربه واقعی دیو فیش ویک است. مردی از طبقه کارگر در برنلی که تصمیم به راهاندازی یک بانک اجتماعی برای کمک به رشد مشاغل محلی در شهر خود کرد و…
خلاصه داستان: مایک اشمیت یک نگهبان امنیتی است که در پیتزا فروشی فردی فازبیر، یک مرکز سرگرمی خانوادگی موفق رها شده، شروع به کار می کند. اما مایک به زودی متوجه می شود که شیفت شب در فردی فازبیر آن چیزی نیست که او فکر می کرد.
خلاصه داستان: آدام، یک معمار با استعداد، در یک زندگی آرام و شاد به همراه همسر و فرزندانش زندگی میکرد. اما یک روز، همه چیز به یکباره تغییر کرد. یک گروه مسلح به خانه آدام حمله کردند و خانوادهاش را به قتل رساندند. آدام که شاهد این جنایت بود، دچار شوک و افسردگی شد. او به مدت دو سال در این وضعیت دردناک زندگی کرد و از دنیای اطرافش دور شد.اما یک روز، آدام تصمیم گرفت که انتقام خانوادهاش را بگیرد و ....