خلاصه داستان: در یک دنیای موازی، میگل، آرزوی زندگی در سیارهای دیگر را دارد. او معتقد است که سیارهی فعلی او، سرزمینی خشک و بیآب و علف است که هیچ آیندهای برای او ندارد.
میگل تمام تلاش خود را برای مهاجرت انجام میدهد. او روزها در یک معدن کار میکند و شبها در یک رستوران میشوید. او میداند که این کار دشوار خواهد بود، اما مصمم است که به هدف خود برسد.
یک روز، میگل در یک رستوران با زنی جوان به نام ایوا آشنا میشود و ..
خلاصه داستان: برنارد جردن، یک سرباز بریتانیایی جنگ جهانی دوم، در خانه سالمندانی در انگلیس زندگی میکند. او در سن 97 سالگی، هنوز هم از خاطرات جنگ رنج میبرد.
یک روز، برنارد متوجه میشود که مراسم بزرگداشت هفتادمین سالگرد روز D-Day در نزدیکی خانه سالمندان برگزار خواهد شد. او تصمیم میگیرد که برای شرکت در این مراسم فرار کند.
خلاصه داستان: رالفی، راننده تاکسی اینترنتی و بدنساز، از زندگی یکنواخت خود خسته شده بود. او به دنبال چیزی بود که او را از زندگی روزمره خود دور کند.
یک روز، او با یک گروه از مردان مرموز آشنا شد. این مردان ادعا میکردند که آزادیخواهان هستند و به دنبال ایجاد یک دنیای جدید هستند. رالفی با آنها همراه شد و به زودی خود را در یک فرقه مرموز گرفتار دید.
در ابتدا، رالفی از این تجربه لذت میبرد. او احساس میکرد که بالاخره جایی پیدا کرده است که متعلق به آن است. اما به تدریج، امیال سرکوب شده او شروع به نمایان شدن کردند و ...
خلاصه داستان: توماس کریون، یک کارآگاه بخش جنایی، پس از مرگ ناگهانی دخترش، یونگ می، به دنبال حقیقت میرود. او به زودی متوجه میشود که یونگ می زندگی مخفیانهای داشته است و در یک شبکه مخفی از فساد دولتی و توطئههای سیاسی درگیر بوده است و ...
خلاصه داستان: جانگ اوک جو، یک محافظ شخصی سابق، پس از مرگ غمانگیز بهترین دوستش، یونگ می، که نتوانست از او محافظت کند، خود را در یک خلاء روحی مییابد. او با احساس گناه و پشیمانی دست و پنجه نرم میکند و به دنبال راهی برای جبران آن است. او تصمیم میگیرد که تنها راه برای انجام این کار، گرفتن انتقام از کسانی است که مسئول مرگ یونگ می هستند.
خلاصه داستان: جانگ اوک جو، یک محافظ شخصی سابق، پس از مرگ غمانگیز بهترین دوستش، یونگ می، که نتوانست از او محافظت کند، خود را در یک خلاء روحی مییابد. او با احساس گناه و پشیمانی دست و پنجه نرم میکند و به دنبال راهی برای جبران آن است. او تصمیم میگیرد که تنها راه برای انجام این کار، گرفتن انتقام از کسانی است که مسئول مرگ یونگ می هستند.
خلاصه داستان: جولز کلاوس، پسر نوجوانی که از کریسمس متنفر بود، بالاخره کریسمس را پذیرفت. او همراه با پدربزرگ نوئل، برای پرمشغلهترین زمان سال آماده میشد. آنها با هم در کارخانه اسباببازیسازی کار میکردند و نامههای کودکان را میخواندند.
یک روز، جولز نامهای بسیار ویژه دریافت کرد. نامه از یک دختر کوچک به نام سارا بود که در یک بیمارستان بستری بود. سارا از جولز میخواست که برای او یک اسباببازی مخصوص بسازد و ...
خلاصه داستان: سال 1999 میلادی است. بو-را، دختری 17 ساله با شخصیتی درخشان و مثبت، در دبیرستان درس میخواند. او بهترین دوست یئون دو است که به پسری به نام هیون جین علاقه دارد.یئون دو قرار است برای انجام عمل جراحی قلب به آمریکا برود. او از بو-را میخواهد در این مدت، همه چیز را درباره هیون جین متوجه شود. بو-را که دوست دارد به یئون دو کمک کند، قبول میکند.
خلاصه داستان: سال 2005 میلادی. مالتی، زنی جوان در حال قدم زدن در خیابان است که ناگهان مورد حمله اسیدپاشی قرار میگیرد. مرد اسید به صورت مالتی میپاشد و فرار میکند. مالتی که از ناحیه صورت و چشمها آسیب شدیدی دیده است، بلافاصله به بیمارستان منتقل میشود.
خلاصه داستان: یک روز ایوا در حال قدم زدن در پارک است که یک میمون را پیدا میکند. او نام میمون را داجر میگذارد و مخفیانه او را با خود به خانه میآورد.
ایوا و داجر خیلی زود با هم دوست میشوند. داجر یک میمون بسیار بازیگوش و بامزه است. او همیشه ایوا را میخنداند، اما به زودی مشخص میشود که داجر به عنوان یک جیببر حرفهای آموزش دیده است. او به ایوا میگوید که ارباب شرورش او را دزدیده است و میخواهد از او استفاده کند تا کیف پولهای مردم را بدزدد و ...