خلاصه داستان: پوریا برای کمک به سارا اسمش را در شناسنامه خود وارد می‌کند که با پدر غیرتی او مواجه می‌شود، اما سارا قصد انتقام از پدر را دارد، تا اینکه…
خلاصه داستان: احسان فریب ظاهرسازی‌های باجناق حیله‌گرش را می‌خورد و اموالش را به نام او می‌کند، اما زمانی که خانواده متوجه این قضیه می‌شوند، همه چیز تغییر کرده و…
خلاصه داستان: یک زوج جسور پس از شرکت در یک چالش اینترنتی برای زندگی مخفیانه در خانه یک غریبه، یک خانه جن‌زده بدنام را که به تازگی توسط یک خانواده جدید خریداری شده، هدف قرار می‌دهند. اما همانطور که این زوج شاهد نابودی این خانواده بر اثر جنون هستند، مجموعه‌ای از حوادث وحشتناک و مرموز را تجربه می‌کنند که…
خلاصه داستان: در مورد مادری جوان به نام میندی است که برای محافظت از دختر ده ساله خود آلیس، به یک هیولای گوشت‌خوار اجازه می‌دهد تا به آرامی از گوشت بدن او بخورد، اما…
خلاصه داستان: در مورد گروهی از مهاجران فضایی جوان است که وقتی به یک ایستگاه فضایی متروکه قدم می‌گذارند، با مخوف‌ترین و وحشتناک‌ترین شکل حیات در سراسر جهان روبرو می‌شوند و…
خلاصه داستان: در مورد نویسنده‌ای به نام بن میرز است که برای گرفتن الهام جهت نوشتن کتاب بعدی خود، به خانه دوران کودکی‌اش بازمی‌گردد، اما به زودی متوجه می‌شود که شهر زادگاهش توسط یک خون‌آشام ترسناک مورد حمله قرار گرفته است. حال بن با گروهی از افراد متحد می‌شود تا با این خون‌آشام خطرناک مبارزه کند، اما…
خلاصه داستان: در مورد کارآگاه اکسل فولی است که وقتی زندگی دخترش جین به خطر می‌افتد، با یک همکار جدید و چند دوست قدیمی متحد می‌شود تا یک توطئه خطرناک را آشکار کرده و…
خلاصه داستان: در مورد یک اسب کوچولو به نام تلما است که رویای تبدیل شدن به یک ستاره موسیقی معروف را دارد. در این میان سرنوشت تلما را به شکلی غافلگیر کننده به یک اسب تک شاخ تبدیل کرده و او بلافاصله به عنوان یک ستاره جهانی به شهرت می‌رسد. با این حال، این زندگی جدید و باشکوه بهایی غیرمنتظره دارد که…
خلاصه داستان: زن جوانی که در اثر قتل مرموز شوهرش بیوه شده است، با یادگیری زندگی دوباره، مدلینگ برای عکاسان را نشاط آور می یابد. اما در یک شهر توریستی، چه کسی از دریچه نگاه می کند؟
خلاصه داستان: مرد جوانی به نام بن توماس وجود دارد که از یک راز تاریک رنج می برد. دو سال پیش بن باعث تصادف رانندگی شد که در آن هفت نفر از جمله نامزدش کشته شدند. حالا بن احساس عذلب می کند.تصمیم می‌گیرد...
