خلاصه داستان: آژانس جهانی جاسوسی سیتادل سقوط کرد و خاطرات مامورانش پاک شد. اکنون سندیکای قدرتمند، Manticore، در حال ظهور است. آیا ماموران سیتادل می توانند گذشته خود را به یاد بیاورند و قدرت مبارزه را به خود جلب کنند؟
خلاصه داستان: سه دانش آموز دبیرستانی در یک دبیرستان تحصیل می کنند. آنها شبیه دانش آموزان عادی به نظر می رسند، اما توانایی های ویژه ای دارند که از والدین خود به ارث برده اند. این سه دانش آموز سعی می کنند توانایی های خاص خود را از دیگران مخفی کنند، در حالی که والدین آنها سعی می کنند از آنها در برابر دشمنان محافظت کنند و…
خلاصه داستان: مردی به نام آدام لارنس بود که توسط یکی از اعضای MI6 آموزش دیده بود و آینده خوبی در انتظار او بود. اما وقتی یک جاسوس روسی به نام کارا که گذشته ای تاریک دارد از راه می رسد، آدام مجبور می شود همه چیز و همه چیز را در زندگی اش زیر سوال ببرد و...
خلاصه داستان: یک دانش آموز دبیرستانی به نام یون گیول وجود دارد که علاقه زیادی به موسیقی دارد. روزها شاگرد نمونه است اما شب ها با گروهی گیتار می نوازد. یک روز، یون گیول به سال 1995 سفر می کند، زمانی که از یک فروشگاه آلات موسیقی مرموز بازدید می کند، جایی که با پدرش، دانش آموز دبیرستانی آشنا می شود و...
خلاصه داستان: در دهه 1920، یک گروه تروریستی بی قانون در منطقه شورشی گاندو در کره جنوبی هر کاری را انجام داد تا از کشور و عزیزان خود محافظت کند. در همین حال، آنها با ارتش استعماری ژاپن می جنگند، حتی اگر به معنای از دست دادن جان و ...
خلاصه داستان: یک نجیب زاده بریتانیایی به نام سارا اشلی وجود دارد که پس از مرگ شوهرش یک مزرعه بزرگ گاوداری در استرالیا را به ارث برد. در همین حال، مردی بحرینی قصد داشت زمین سارا را تصرف کند، اما او مجبور شد از یک دامدار کمک بخواهد تا از مزرعه او محافظت کند...
خلاصه داستان: ظهور و سقوط امپراتوری روم را از دریچه کولوسئوم، یکی از هیجانانگیزترین و وحشیانهترین عرصههای تاریخ بشر نشان میدهد. کولوسئوم تئاتری در رم ایتالیا بود که برای نمایش زندگی یک گلادیاتور به عنوان برده جنگجو و نشان دادن قدرت کامل امپراتوران روم استفاده می شد.
خلاصه داستان: در دهه 1990 در سئول می گذرد و داستان بازرسان پلیس مخفی را روایت می کند که به یک سازمان جنایتکار بزرگ مسئول قاچاق غیرقانونی مواد مخدر بین کره، چین و ژاپن نفوذ می کنند.
خلاصه داستان: کو سان یانگ شب ها کار می کند و درس می خواند تا یک افسر عمومی شود. پس از دریافت یادگاری از پدر مردهاش، مرگهای مرموزی در اطراف او اتفاق میافتد و او خود را به آرامی در حال تغییر مییابد.
خلاصه داستان: پس از تلاش های ناموفق شاهان خوارزم برای جلوگیری از حمله مغول، جلال الدین، آخرین سلطان امپراتوری خوارزمشاه، جنگ های سلسله ای میان سلجوقیان و خوارزمیان را رها کرد و سعی کرد جبهه ای متحد برای توقف مغول ها ایجاد کند.