خلاصه داستان: داستان درباره مردی به نام کنشین هیمورا است که یک جنگجوی افسانه ای است اما برای مدتی شمشیر خود را کنار گذاشته تا در روستای محل زندگی خود با آرامش زندگی کند. اما با تخریب ناگهانی رستوران آکابکو، مکان مورد علاقه کنشین برای غذا خوردن، همه چیز تغییر کرد و به دنبال علت ماجرا، یادداشتی را در میان ویرانه ها پیدا می کند که نام جونچو روی آن نوشته شده بود و...