خلاصه داستان: کولیا و واسیلی متوجه میشوند پدرشان که در کودکی آنها را ترک کرده بود، در لوکزامبورگ، دور از آنها در حال مرگ است. در این میان یکی از آنها تصمیم دارد پدرش را پیدا کند، در حالی که دیگری هر کاری انجام میدهد تا برادرش از کشور خارج نشود. اما در نهایت هر دو برادر برای پیدا کردن پدر خود به لوکزامبورگ میروند؛ کولیا پدرش را یک قهرمان میداند، در حالی که واسیلی تصور میکند او یک فرد شرور است و…
خلاصه داستان: موکا، روح جنگل، وقتی عاشق مرد جوانی به نام لوکاس می شود، با انتخابی سخت و دشوار روبرو می شود. انتخاب بین عشق و شغلش به عنوان نگهبان قلب وحشی و...